ادبیات تطبیقی در ایران: چالش بینا‌رشته‌ای

سرمقاله

نویسنده

استادیار زبان و ادبیات انگلیسی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران( سردبیر مهمان)

چکیده

در دنیای پیشرفته و پیچیدۀ امروز مطالعات بینا‌رشته‌ای اغلب در واکنش به مشکلات درهم‌تنیدۀ اجتماعی و علمی شکل می‌گیرد. پیش‌نیاز این مطالعات هم‌اندیشی و هم‌افزایی پژوهشگران حوزه‌های مختلف دانش آکادمیک است. ادبیات تطبیقی، که مطالعات بینازبانی، بینافرهنگی و بینا‌رشته‌ای را دربرمی‌گیرد، در فضای دانشگاهی ایران رفته‌رفته جای خود را باز می‌کند اما در مسیر ارتقا به رشته‌ای دانشگاهی با موانع بسیاری مواجه است. ادبیات تطبیقی مستلزم شناخت و تعامل با دیگری است. بدون تردید،  پژوهشگر مطالعات بین‌رشته‌ای به تخصص در چند رشتۀ علمی‌ و تسلط بر انواع روش‌های تحقیق نیاز دارد که فقط با کارِ گروهی تحقق می‌یابد ولی در دانشگاه‌های ایران طرح‌های  پژوهشیِ گروهی غالباً به‌فرجام نمی‌رسند. گاه علوم میان‌رشته‌ای در دانشگاه‌های ایران به تک‌رشته‌های  تقلیل می‌یابند تا راحت‌تر بتوان آن‌ها را در چارچوب نفوذناپذیر نظام ادرای دانشگاهی گنجاند. ادبیات تطبیقی و پژوهش‌های بین‌رشته‌ای نیازمند پذیرش چندصدایی و مسئله‌مندزایی است که در دانشگاه‌های ایران کمتر به آن توجه شده است. حاصل این وضعیت، خواسته یا ناخواسته، عزلت‌نشینی اهالی علوم انسانی، به طورکلی، و دانش ادبی، به‌صورت خاص، در دانشگاه‌های ایران بوده است. برشمردن چالش‌های مطالعات بین‌رشته‌ای در ایران نباید به نادیده گرفتن تلاش‌های پژوهشگران ایرانی منجر شود. نمونه‌های ارزنده‌ای از پژوهش بین‌رشته‌ای در شش شمارۀ مجله مطالعات بین‌رشته‌ای ادبیات، هنر و علوم انسانی به زبان فارسی به چاپ رسیده است و این شماره‌، یعنی شماره‌ هفتم، برای بار نخست به زبان انگلیسی منتشر می‌شود. طیف گسترده  تخصص‌های اعضای هیئت تحریریه بین‌المللی مجله، درهم‌تنیدگی علمی موضوع‌ مقالات این شماره که شامل ادبیات، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، بوم‌شناسی، فلسفه و غیره است و تمرکز بر ادبیات جهان، دیدگاهِ چند بعدی و بین‌رشته‌ای ‌مجله را انعکاس می‌دهند. امید است انتشار پژوهش‌های بین‌رشته‌ای ادبیات تطبیقی به زبان‌های مختلف، علاوه‌بر پاسخ‌گویی به نیازهای جامعۀ فناورانه امروز بتواند در جهت تقویت گفت‌وگو و همکاری‌های بین‌المللی در چشم‌انداز دانشگاهی ایران مؤثر باشد.

کلیدواژه‌ها