اریش آورباخ و فیلولوژیِ ادبیات جهان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

مرکز مطالعات پیشرفته در علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه چینگهوا، پکن، چین

چکیده

مقاله حاضر تلاشی است برای بازاندیشی و تأمل در مفهوم ادبیات جهان از منظر اریش آورباخ، یکی از پیشگامان و بنیان‌گذاران نظریه ادبیات تطبیقی در غرب. او در دهه چهل و پنجاه میلادی، ابتدا با تالیف آثار شایسته‌ای چون محاکات: بازنمایی واقعیت در ادبیات غرب، نام‌خود‌ را به عنوان تاریخنگار ادبیات و فیلولوژیست بر سر زبان‌ها انداخت. اما سپس، ضمن تالیفات نظری خود با طرح مسئله فیلولوژی و پرسش از نقش و جایگاه ادبیات در جهان معاصر، به یکی از اولین نظریه‌پردازان روش‌ مطالعه تطبیقی در ادبیات تبدیل شد. «فیلولوژی ادبیات جهان» یکی از همین برجسته‌ترین جستارهای نظری او در این حوزه است که ضمن آن، او با تکیه بر روش فیلولوژی امکان گذر به‌سوی فضایی فراختر از گفتمان غالب نقد ادبی ــ که بر مطالعات ادبی سایه افکنده است ــ را تخیل می‌کند. در نزد او فیلولوژی، نه صرفاً یک روش، بلکه رویکردی جامع به متن است در جهت درک و‌ صورتبندی شبکه‌ای از تعاملات پیچیده تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی که در متون ادبی بازتاب یافته‌اند. این مقاله، با بازخونی «فیلولوژی ادبیات جهان» می‌کوشد تا ابتدا دو مفهوم کلیدی فیلولوژی و جهان را، آنگونه که در نزد آورباخ مطرح است، تبیین سازد و سپس ضمن آن وضعیتی را خلق کند که بتوان به درکی متفاوت و متمایزی از ادبیات جهان نائل آییم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات