بررسی تطبیقی منظومه‌های ویس و رامین و خسرو و شیرین بر پایۀ نظریۀ قصۀ عشق رابرت استرنبرگ

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانش‌آموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بوعلی‌سینا همدان، ایران

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی، عضو هیئت علمی وزارت علوم تحقیقات و فناوری، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول)

3 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اراک، ایران

چکیده

در منظومه‌های عاشقانه شاهد اتفاقات گسترده‌ای هستیم که حول محور عشق در حال رخ‌دادن هستند. هر یک از شاعران و نویسندگان در بیان قصۀ عشق، نظر و دیدگاه خود را غالباً در قالب سلسله­حوادث داستانی بیان می‌کنند. رابرت استرنبرگ یکی از قابل­‌اعتناترین و چهارچوب‌مندترین نظریه‌ها را دربارۀ داستان‌های عاشقانه مطرح کرده است. او برای قصه‌های عشق، پنج محور اصلی ترسیم کرده است و برای هرکدام از این قصه‌های عشقی خود نیز بیست و شش زیرشاخۀ متعدد برشمرده است. در این جُستار براساس نظریۀ قصۀ عشق رابرت استرنبرگ تلاش شده است منظومه‌های ویس و رامین و خسرو و شیرین مورد بررسی و واکاوی قرار گیرند. با توجه به اینکه تعداد قصه‌های عشق استرنبرگ بخش‌های زیادی دارد، در این تحقیق تلاش شده است غالباً به قصه‌های عشق مهم و برجستۀ این منظومه‌ها پرداخته شود. نتیجۀ تحقیق نشان می‌دهد که در این دو منظومه انواع قصه‌های عشق استرنبرگ قابل‌ مشاهده و تطبیق است. کنش‌های روانی شخصیت‌ها که در این داستان‌ها غالباً حول محور عشق شکل گرفته است، همچنین تعاملات و نوع رویکرد عاشق و معشوق به مسئلۀ روابط عاشقانه و زناشویی آن‌ها و تطابق آن‌ها با نظریۀ قصۀ عشق استرنبرگ، ابعاد پنهان روان­شناختی شخصیت‌ها را تا حدود بسیاری آشکار می‌کند. براساس قصه‌های مختلف عشق استرنبرگ و بررسی منظومه‌های خسرو و شیرین و ویس و رامین، مشخص می‌شود که جنبه‌ها و خصوصیاتِ نظریۀ قصۀ عشق در خسرو و شیرین به نسبت ویس و رامین از نمود و غلبۀ بیشتری برخوردار است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات