علوم انسانی دیجیتال و چشم‌انداز بین‌رشته‌ای ادبیات تطبیقی در ایران

سرمقاله

نویسنده

استاد ادبیات تطبیقی، گروه زبان های خارجی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران(سردبیر نشریه)

چکیده

دیرزمانی است که قلمرو پژوهش‌های ادبیات تطبیقی از مرزهای سنتی تأثر و توارد ادبی عبور و به حوزه‌های نوین مطالعات ‌فرهنگی ورود کرده است؛ به‌عبارت دیگر، تمرکز ادبیات تطبیقی، دیگر ادبیات محض نیست و با مقولۀ فرهنگ به معنی عام آن؛ یعنی سایر دانش‌های بشری، هنرهای زیبا و زندگی روزمره در هم ‌آمیخته است. فرهنگ مجموعه‌ا‌ی از گفتمان‌های متنوع است که در عین گوناگونی و گاه تضاد، رشته‌ای نامرئی آن‎ها را به‌ هم وصل می‌کند؛ ادبیات یکی از این گفتمان‌هاست. زبان، مذهب، آیین‌ها، اسطوره‏ها، زندگی روزمره، ایدئولوژی، سیاست، تاریخ، مراسم ملی و مذهبی، اخلاق، باورها و هنجارهای اجتماعی، اوقات فراغت، سرگرمی‌ها،  رسانه‌های اجتماعی، جنسیت، هویت و قومیت، همه و همه بخشی از ابرپدیدۀ  پیچیدۀ فرهنگ هستند. این جانِ کلام ادبیات تطبیقی نوین است که هرچند ادبیات هنوز رکنِ رکین آن است؛ ولی دریافته است که ادبیات را خارج از بافتار فرهنگی و مناسبات آن، با سایر علوم و هنرها به‏درستی و کامل نمی‌توان شناخت. چرخش پارادایمی ادبیات تطبیقی در قرن بیستم میلادی از همین نقطه شروع می‎شود. از حدود نیم قرنِ پیش، نطفۀ پارادایم نوینی در زهدان ادبیات تطبیقی جان گرفت که هرچند در آغاز نارس و خام بود؛ ولی علی‌رغم تمام سختی‌ها و بدفهمی‌ها، سطحی‌نگری و نابسامانی که از آسیب‌های هر دانش جدیدی است، بعد از چند دهه قوام یافت و راهش را پیدا کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات